دستانت
با من
از آن شب بخوان
از آن شب بخوان
فقط از آن شب
که دستانم گره خورد در دستانت
با من بخوان
تو فقط بخوان
فقط تو
از آن لبخندی که میلرزاند
این دل خسته ی مرا
در میان پایکوبی
در میان لبخندی عمیق
وای انگشتانت...!
تو فقط بخوان
فقط تو
از آن لبخندی که میلرزاند
این دل خسته ی مرا
در میان پایکوبی
در میان لبخندی عمیق
وای انگشتانت...!
بگذریم...
تو بخوان با من
فقط تو...
__
این هفته ای که گذشت،بعد ماه ها یه سفر خوب گروهی داشتم،یه سفری که توی رودربایستی محکوم به رفتنش بودم و لیدر بودن این برنامه توفیق اجباری
آخ که چه چسبید این سفر:)
فایل صوتی رو حتما گوش بدید،توی یه محیط خلوت و با دل گوش بدید.
بعد شنیدن این فایل دستم به کیبورد رفت و تونسم خزعبلی تایپ کنم،خودم دوستش داشتم و امیدوارم بتونید با اون ریتمی که من نوشتمش بخونید
تو بخوان با من
فقط تو...
__
این هفته ای که گذشت،بعد ماه ها یه سفر خوب گروهی داشتم،یه سفری که توی رودربایستی محکوم به رفتنش بودم و لیدر بودن این برنامه توفیق اجباری
آخ که چه چسبید این سفر:)
فایل صوتی رو حتما گوش بدید،توی یه محیط خلوت و با دل گوش بدید.
بعد شنیدن این فایل دستم به کیبورد رفت و تونسم خزعبلی تایپ کنم،خودم دوستش داشتم و امیدوارم بتونید با اون ریتمی که من نوشتمش بخونید