اینجا منم،با اندکی تفاوت با من بریم ببینیم چه خبره
سایه سایه

سایه

 


تو بخوان

از همان شبی که سایه ی غمـــ

سراسر من را در خود شست

_

این عکس رو خیلی دوست دارم خیلی

+خیلی دلم میخواد سه تار یاد بگیرم،حیف وقت ندارم تمرین کنم،استادشم هستا

وضعیت نظر دهی :
۱۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
  • ویــ ـانا
    ویــ ـانا
    ۲۲ , شهریور ۱۴۰۱

    کلا عکسایی که میذاری>>>>>>

  • مَلوچک
    مَلوچک
    ۲۲ , شهریور ۱۴۰۱
    @ویــ ـانا بعضی عکسا انرژی میدن،این یکی از اونا بود،اونایی که دل رو واسه زندگی قلقلک میدن😅
  • فاطمه ...
    فاطمه ...
    ۲۲ , شهریور ۱۴۰۱

    :))))))))

  • مَلوچک
    مَلوچک
    ۲۲ , شهریور ۱۴۰۱
    @فاطمه ... من خودمم میبینم میخندم😅😅
  • bahar .....
    bahar .....
    ۲۲ , شهریور ۱۴۰۱

    قشنگه :)

  • مَلوچک
    مَلوچک
    ۲۲ , شهریور ۱۴۰۱
    @bahar ..... اره،دلچسب
  • سین ^_^
    سین ^_^
    ۲۳ , شهریور ۱۴۰۱

    این عکس دوست دارید چون نشون میده زندگی رو یه سفر میدونید؟؟ 

    جاهایی که شما هستین بهترینه برا تمرکز و تمرین:)

    وقتی کلاس خط میرفتیم، استاد خط خودش می‌رفت کلاس سه تار:) همه سنی داخل کلاس بودن... از دست بچه ها سه تارش گذاشت رو میز که در امان باشه... بعد اتفاقی دست من خورد بهش و از رو تارهاش افتاد رو میز و صدا داد:( ... خیلی موقعیت بدی بود:/ ..‌‌ خوشبختانه چیزیش نشد. استاد هم هیچ چی نگفت... ولی رفتم آب خوردم تا حالم یه کم بهتر شد:))

    فک کنم دفعه بعدی که سه تارش آورد، سعی میکردم نزدیکش نشم:))))

     

  • مَلوچک
    مَلوچک
    ۲۴ , شهریور ۱۴۰۱
    @سین ^_^ هوووووم اره دقیقا،زندگی رو یه سفر میبینم

    😂😂😂😂😂
    من بودم اصن دیگه سرکلاس اون استادتون نمیرفتم😁😁😁
    من الان این دوستم مگه کسی جرئت میکنه نزدیک تارش شه،خودشم میگه با چوب من رو بزنید ولی سمت اون و شوخی با اون نرید که ناراحت میشم بدجور
    ما هم سمتش نمیریم و از دور نازش میکنیم😂
    یعنی بلندش میکنیم دقیقا استرس از صورتش مشخصه😐
  • ...  ...
    ... ...
    ۲۳ , شهریور ۱۴۰۱

    چه عکسی..!

    سه تار..

    چه سازی!!

     

  • مَلوچک
    مَلوچک
    ۲۴ , شهریور ۱۴۰۱
    @... ... یکی از دوستان نزدیکم تدریس میکنه،از اوناس که توی خواب هم ساز میزنه😑ولی وقت نمیشه برم پیشش یاد بگیرم
  • مریم بانو
    مریم بانو
    ۲۴ , شهریور ۱۴۰۱

    منم دوست دارم سنتور یاد بگیرم :)

  • مَلوچک
    مَلوچک
    ۲۴ , شهریور ۱۴۰۱
    @مریم بانو اصن هر آدمی باید یه ساز بلد باشه
  • سین ^_^
    سین ^_^
    ۲۴ , شهریور ۱۴۰۱

    دقیقا همینطور حساس بود:)... بنده خدا هیچ چی هم نگفت:/ ...  حساسیت زدایی کردم براش:))))

    راضی نبود هنرجوی خوبش از دست بده:))  

  • مَلوچک
    مَلوچک
    ۲۴ , شهریور ۱۴۰۱
    @سین ^_^ والا زدی سازش رو انداختی میگی حساسیت زدایی😂😂 چه قدم اصن به خودش امیدواری میده واسه کاری که کرده😐😐😐
  • سین ^_^
    سین ^_^
    ۲۴ , شهریور ۱۴۰۱

    کلا شخصیت آرومی داره، قیافم یه طوری بود خودش میدونست یه چیزی بگه گریم درمیاد:/ :)))

    از اون جمع فقط خودم هنوز هنرجوش موندم:) 

    در راستای تهذیب نفس کمکش کردم هم کنترل خشم بود هم عدم وابستگی به تعلقات!:))))))

  • مَلوچک
    مَلوچک
    ۲۴ , شهریور ۱۴۰۱
    @سین ^_^ آخه ی،چه قد اصن سیاست مدارید شماها،یه صورت میندازید پایین هیتلر هم باشه رد میشه از کنارتون😐
    چه خوب پس ،خیلییییی خوبه چند سال یه استاد داشته باشی،حسابی رفیق شدید با هم الان

    نه واقعا خییلی به خودت امیدواری میدی😐😐😐
  • سین ^_^
    سین ^_^
    ۲۴ , شهریور ۱۴۰۱

    الان دارم اینطوری تحلیل میکنم:))...صرفا جهت خنده...

    نه نقش نبود واقعا، حس بد و موقعیت بدی بود:)

    بله مثل یه دوست هستن ایشون.

  • مَلوچک
    مَلوچک
    ۲۴ , شهریور ۱۴۰۱
    @سین ^_^ منم شوخی کردم
    حس خیلی بدیه وسیله کسی که خیلی هم واسش مهمه رو بهش آسیب بزنی،هیچ ربطی هم به مسائل مالی هم نداره

    دوستیتون پایدار
  • Mah Sa
    Mah Sa
    ۲۴ , شهریور ۱۴۰۱

    سفرتون تموم شد؟

    هوا خیلی خنک شده بود این چن روز😁

  • مَلوچک
    مَلوچک
    ۲۴ , شهریور ۱۴۰۱
    @Mah Sa سفر تازه شروع شده،ولی خببب موقتا برگشتیم ولایت خودمون
    هوا خنک؟هوا عااااالی شده اصن😍😍😍😍